گاهی توسط زلزله یا بر اثر حرکات و جبنشهای زمین ساختی، شکاف هایی کم و بیش بزرگ در کوهها ایجاد می شوند گاه نیز عمل نفوذ آب در آنها موجب بوجود آمدن استالاکتیت و استالاکمیت و سایر تزئینات اهکی می شود و این غارها از نظر شکل نامنظم بوده و در مواردی داخل شدن به آنها بسیار خطرناک می باشد در این غارها خرده سنگهای اطراف به طور آراسته طبقه بندی نشده و اغلب روی لبه ریزش قرار دارند و هر لحظه امکان فرو افتادن آنها می روند مانند غار (اسپهبد خورشید) در ۲۷۰ کیلومتری تهران در ناحیه دو آب سواد کوه استان مازندران و بورنیک
۳- غارهای بوجود آمده بر اثر فرسایش امواج:
امواج و فشار ناشی از ضربه های موج بر روی لایه های نرم به مرور زمان طولانی می تواند حفره هایی را بوجود بیاورند از این دسته غارها می توان به غارهایی که در بین تشکیلات مرجانی زیر آبی اشاره کرد.
۴- غارهای آتشفشانی (لاوا):
در اثر جریان مواد مذاب که از دامنه ها به پایین سرازیرند و زمانی که لایه رویی این گدازه ها بر اثر مجاورت با هوا زودتر سرد می شود، لایه زیری در حال حرکت است در نتیجه بعد از اتمام جریان فاصله هایی مابین لایه رویی و زیرین ایجاد می گردد که البته بخارات آب و گاز نیز در ایجاد فاصله بین این دو لایه دخیل هستند در نتیجه غاری تونلی بوجود خواهد آمد که غاری با دیوارهای صیقلی خواهیم داشت مانند غار ایوب در بخش شهر بابک در جنوب خاوری شهر یزد.
واحدهای اندازه گیری طول
چگونه اندازه / واحدهای اندازه گیری درازا پدید آمدند؟
دوستان در بعضی مواقع در پیدا کردن علایم یا در حفاری به مشکل بر میخورند و زود نا امید می شوند که این مشکل ناشی از اختلاف متراژهاست .عزیزان زیاد روی متراژ ها در پیدا کردن علایم و یا حفاری تکیه نکنید.ببینید خیلی ساده است واحدهای اندازه گیری در باستان از نظر نام در بین انسانها امپراطوری ها و قومها یکی بوده اما از نظر مقیاس اختلاف کمی با هم دارند که در بعضی مواقع جمع این اختلاف ها باعث اختلافات فاحشی می شود. بخش بزرگی از این اختلاف ها ناشی از استخوان بندی انسانها در دوره های مختلف است مثلا گز و یا ارش مربوط به اندازه گیری با دست و پاها هستند. مطمنا گذشتگان ما از نظر بدنی نسبت به انسانهای عصر حاضر قوی بنیه و قوی هیکل تر بوده اند.پس سعی کنید اگر متراژ شما مثلا یک زراع (بین ۹۰ سانت تا یک ۱ مترو ۴ سانت) بود شما حد وسط آن که ۹۷ سانت را در نظر بگیرید تا گمراه نشوید. در پایین مطلب بسیار جامعی در این رابطه در یکی از وبلاگ ها مشاهده کردم که برای عزیزان علاقه مند در اینجا قرار می دهم…
در زمان های خیلی دور، انسان از اندازه قسمت های مختلف بدنش برای اندازه گیری استفاده می کرد.
انسان از قدم هایش برای اندازه گیری مزرعه استفاده می کرد.
برای اندازه گیری چیزهای کوچکتر هم از کف پاهایش استفاده می کرد. مانند اندازه گیری پوست خرس.
اندازه گیری با دست (اَرَج / ارش)
برای اندازه گیری چیزهای بزرگتر، از فاصله بین آرنج تا انگشتانش استفاده کرده و این اندازه را اَرَج یا ارَش نامید.
اما گاهی برای اندازه گیری بعضی چیزها یک اندازه / مقیاس به تنهایی کافی نبود؛ از این رو، انسان مجبور بود تا آنجا که می توانست با ارَج، و مقدار باقیمانده را با وَجَب اندازه گیری کند.
اندازه گیری با اندازه های ارَج و وجب
مانند اینکه وقتی می خواست یک تنه درخت را اندازه گیری کند، هم از ارَج و هم از وجَب استفاده می کرد
بعضی چیزها از یک وجب هم کوچکتر بودند. انسان برای اندازه گیری آنها از چهار انگشت استفاده می کرد.
برای اندازه گیری چیزهایی حتی از این هم کوچکتر، از اندازه عرض انگشتانش استفاده کرد و آن را انگشت نام نهاد.
در ایران، واحد کوچکی به نام بند انگشت هم به کار می رفته است.
چگونه واحدهای اندازه گیری یکسان درازا به وجود آمدند؟
انسان برای انجام کارهای بازرگانی و هر گونه مبادله نیز با اندازه قسمت های مختلف بدنش چیزها را اندازه گیری می کرد.
این امر باعث می شد که اندازه ها، گاهی کم و گاهی زیاد، و بطور کلی در هر هر بار اندازه گیری، اندازه های متفاوتی به دست می آمد.
مانند اینکه کسی می خواست پوست خرسی بخرد که درازایش ۶ پا باشد.
اما از آنجا که قد انسان ها متفاوت بود، اندازه پاهایشان هم با هم فرق داشت و همه به یک اندازه نبود،
درازی ۶ پا می توانست به اندازه نمای بالا، یا به اندازه نمای زیر باشد.
بنابراین انسان ها به اندازه / واحدهای یکسان و ثابت نیاز داشتند که امروز واحد یا مقیاس استاندارد / اندازه معیار نامیده می شود.
این علامت چند حالت دارد که باید به آن دقت نمایید(آیا دست راست و یا دست چپ است؟و…)دقت کنید که اگر انگشتی با بقیه فرق داشته باشد یا کج شده باشد آن انگشت جهت را به شما نشان می دهد.
دست باید نشانه دیگری هم داشته باشد ، پس آن انگشتی که کج است به نشانه آخر اشاره دارد. وقتی در کنار دست علامت های دیگری باشد (مانند سوراخ و…) هم می تواند جهت را نشان بدهد و عمق هدف را تعیین می نماید.
معمولاً یونانی ها از دست برای قسم ،آنهم بصورت برجسته استفاده می نمودند و وقتی باهم گنجینه ای را مخفی می کردند بدین صورت قسم می خوردند و یا بقولی هم قسم می شدند.
اگر اطراف دست علامت دوم نباشد (مانند: یک خط یا نقطه وسوراخ و…) برای دست راست 25 قدم و برای دست چپ 5 قدم به سمت مسیر انگشتان باید بروید.
اگر دو دست باشد قسم است و هم میتواند مربوط به دعا نمودن ونیایش باشد.
اگر در داخل دست علامت + یا ضرب باشد صد درصد علامت دفینه است. در این حالت اگر در داخل دست راستی که انگشتان از هم باز شده اند علامت + یا ضرب باشد به سمت انگشتان 19 الی 25 قدم بروید و به دنبال نشان آخر باشید.
در همین حالت اگر انگشتان بسته باشد و فقط انگشت اشاره باز شده باشد ، 40 الی 70 قدم به سمت جایی که اشاره می کند ، هدف قرار دارد.
در کل دست نشانه آخر نیست و باید یک علامت دیگر را پیدا کنید که آن علامت تمام کننده است
نشان مار : اگر مار برجسته در سنگ مزار نباشد مطمئنا نشان دفینه می باشد . ولی برجستگی ها سر ان اندازه گیری شود . پول مار باز با محاسبات مخصوصی پیدا میشود . ماری که در اینجا می بینید مار بالا رونده می باشد . اندازه گیری درازای این نیز لازم میباشد . در جهت حرکتش امانتی وجود دارد . مارهای دیگر ممکن است در سنگ و یا خاک باشند . ولی این فقط در سنگ و یا دفینه هایی می باشد که در غارها گذاشته شده اند . در نشانه ها و به خصوص مارها نمیتوان مکان صد در صدی مشخص کرد . دلیلش این است که نمیشود به طور قطعی اطلاعات پنهانی را درک کرد . نشانه های مار انقدر گستردگی دارند که هر تعریفی که به صورت حفظی انجام میشود خواننده را قطعا گمراه خواهد کرد . اینطور بگوییم که مار حیوانیست که وقتی میترسد فرار میکند و خزنده میباشد . از طرفی لانه ی مار همیشه سوراخها میباشد . با این حال به شما یک سرنخ میدهم . دهان مار به حالت باز دیده میشود . در پشت ان به دنبال امانتی باش . یک بار دیگر دقیق نگاه کن اگر دهان مار بسته باشد در جهت جلوی ان حتما یک سوراخی پیدا میشود.
توضیخ و تفصیر کامل در کتاب اسرار نشانه ها می باشد